باز هم باران

ساخت وبلاگ

به پایان آمد این دفتر و حکایتی باقی نیست.

فردا دیگر نیستم وبه ابدیت می پیوندم.

لحظه ها را در یافتم و شاد پرواز میکنم.

دیگر رنجی وجود نخواهد داشت.

بدرود دنیا و دنیا دوستان.

+ قلمی شددر سه شنبه هجدهم مهر ۱۴۰۲ساعت 5:25&nbsp توسط بیدار  | 

باز هم باران...
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:32

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترنترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کندپروانه امشب پَر مَزَن اَندَر حریم یارِ منترسم صدای پَرپَرت از خواب بیدارش کندپیراهنی از برگ گل بَهرِ نِگارم دوختمبَس که لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کنداَی آفتاب آهِسته نِه پا درحریم یار منترسم صدای پای تو از خواب بیدارش کند"فائز دشتستانی" + قلمی شددر پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۲ساعت 21:24&nbsp توسط بیدار  |  باز هم باران...ادامه مطلب
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 15:18

ازصدای گُذَرِ آب چنان می فَهمَم

تند تر از آب روان، عمرِ گِران می گُذَرد

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست

آنقدَر سیر بِخند تا که ندانی غم چیست.

"زنده یاد سهراب سپهری"

+ قلمی شددر شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۴۰۲ساعت 2:22&nbsp توسط بیدار  | 

باز هم باران...
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 68 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 3:23

با دلِ خونین لب خندان بیاور همچوجامنَی گَرَت زخمی رسد آئی چو چنگ اندر خروشتا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنویگوشِ نا محرم نباشد جای پیغام سروشدر حریم عشق نتوان زد دَم از گفت وشنیدزانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوشبر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیستیا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش"حضرت حا فظ" + قلمی شددر چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۲ساعت 21:16&nbsp توسط بیدار  |  باز هم باران...ادامه مطلب
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 52 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1402 ساعت: 14:34

بَندی گُسَستَه است.خوابی شکسته است.رؤیای سرزمین،افسانۀ شِکُفتنِ گُل های رنگ رااز یاد بُردَه است.بی حرف، باید از خَمِ این راه عبور کرد:رَنگی کنارِ این شبِ بی مرز مُرده است."زنده یاد سهراب سپهری" + قلمی شددر شنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۲ساعت 21:23&nbsp توسط بیدار  |  باز هم باران...ادامه مطلب
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 14:22

مرگ من روزی فرا خواهد رسیددر بهاری روشن از امواج نوردر زمستانی غبارآلود و دوردر خزانی خالی از فریاد و شورمرگ من روزی فرا خواهد رسیدروزی از این تلخ و شیرین روزهاروز پوچی همچو روزان دگرسایه‌یی ز امروزها دیروزهادیدگانم همچو دالانهای تارگونه‌هایم همچو مرمرهای سردناگهان خوابی مرا خواهد ربودمن تهی خواهم شد از فریاد دردمی‌خزند آرام روی دفترمدستهایم فارغ از افسون شعریاد می‌آرم که در دستان منروزگاری شعله می‌زد خون شعرخاک می‌خواند مرا هر دم به خویشمی‌رسند از ره که در خاکم نهندآه شاید عاشقانم نیمه شبگل به روی گور غمناکم نهندبعد من ناگه به یک سو می‌روندپرده‌های تیره‌ی دنیای منچشمهای ناشناسی می‌خزندروی دفترها و کاغذهای مندر اتاق کوچکم پا می‌نهدبعد من با یاد من بیگانه‌ییدر بر آیینه‌ام ماند به جاینقش دستی تار مویی شانه‌ییمی‌روم از خویش و می‌مانم به خویشهر چه برجا مانده ویران می‌شودروح من چون بادبان قایقیدر افقها دور و پنهان می‌شودلیک دیگر پیکر سرد مرامی‌فشارد دست دامنگیر خاکبی‌تو دور از ضربه‌های قلب توقلب من می‌پوسد آن جا زیر خاکبعد ها نام مرا باران و خاکنرم می‌شویند از رخسار سنگگور من گم‌نام می‌ماند به راهفارغ از افسانه‌های نام و ننگ."زنده یاد:فروغ فرخزاد"******وصف الحال من است.با یک تفاوت که من درخاک نخواهم شد.خود را به آتش سپرده و خاکسترم را به آب خواهم بخشید.کَی؟ هَر دَم که آید، خوش آید. + قلمی شددر پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۴۰۲ساعت 0:42&nbsp توسط بیدار  |  باز هم باران...ادامه مطلب
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 11:00

آدمیزاده!!

کودَن ترین آدمیان هم

در فریب دادن خود،

مهارتی نبوغ آسا دارند.

"کلیدر-محمود دولت آبادی"

+ قلمی شددر جمعه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۲ساعت 2:44&nbsp توسط بیدار  | 

باز هم باران...
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 11:00

زندگانی گرچه بر ما تلخ و جانفرسا گذشتشکر یا رَب نیک یا بد هرچه بود از ما گذشتای خوش آن شامی که با هِجرِ مَهی آید به سَرخُرم آن روزی که با وصل بُتی رعنا گذشتروز وصل و کامرانی، شام هِجر و بیکَسیهرچه بود از ما گذشت، اَر زشت یا زیبا گذشتهمچو نرگس گرچه جام از کف نخواهم هِشت، لیکتَر دماغی بعد از این از ساغر و صهبا گذشتبنده ام جانبازی پروانه را در پیش شمعنقد هستی را زِ کَف بنهاد و بی پروا گذشتجای امنی نیست دنیا بَهرِ بینا، زآن حُبابچشم تا بگشود یِکسَر از سَرِ دنیا گذشتما غریبان را ز سَیر و گَشت کی دل وا شودلاله را بین داغدار از دامنِ صحرا گذشت."محمدحسین جلیلی کرمانشاهی" + قلمی شددر پنجشنبه یکم تیر ۱۴۰۲ساعت 22:11&nbsp توسط بیدار  |  باز هم باران...ادامه مطلب
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 11:00

باز شوقِ یوسفم دامن گرفتپیر ما را بوی پیراهن گرفتای دریغا نازک آرای تنشبوی خون می آید از پیراهنشای برادرها خبر چون می برید ؟این سفر، آن گرگ یوسف را دریدیوسف من پس چه شد پیراهنت ؟برچه خاکی ریخت خون روشنت ؟بر زمین سرد، خون گرم توریخت آن گرگ و نبودش شرم توتا نپنداری ز یادت غافلمگریه می جوشد شب و روز از دلمداغ ماتم هاست بر جانم بسیدر دلم پیوسته می گرید کسیای دریغا پارۀ دل، جفت جانبی جوانان مانده جاویدان جهان ؟در بهار عمر ای سرو جوانریختی چون برگریزِ ارغوانارغوانم، ارغوانم، لاله امدر غمت خون میچکد از ناله امآن شقایق رُسته در دامان دشتگوش کن تا با تو گوید سرگذشتنغمۀ ناخوانده را دادم به رودتا بخوانم با جوانان این سرودچشمه ای در کوه می جوشد ، منمکز درون سنگ بیرون میزنماز نگاه آب تابیدم به گلوز رخ خود رنگ بخشیدم به گلپر زدم از گل به خونآب شفقناله گشتم در گلوی مرغ حقپر شدم از خون بلبل لب به لبرفتم از جام شفق در کام شبآذرخش از سینه من روشن استتندر توفنده، فریاد من استهرکجا مشتی گره شد مشت منزخمی هر تازیانه پشت منهرکجا فریاد آزادی منممن در این فریادها دم میزنم"زنده یاد هوشنگ ابتهاج" + قلمی شددر جمعه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۱ساعت 2:16&nbsp توسط بیدار  |  باز هم باران...ادامه مطلب
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 14:15

نیکی و بَدی که در نَهاد بَشر استشادی و غمی که در قضا و قَدَر استبا چرخ مکن حواله کاندر رَهِ عقلچرخ از تو هزار بار بیچاره تر است. ****افلاک که چون غم نفزایند دگرنَنهَند به جا، تا نَرُبایند دگرنا آمدگان اگر بدانند که مااز دهر چه می کشیم، نایند دگر."خیام" + قلمی شددر یکشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۱ساعت 6:47&nbsp توسط بیدار  |  باز هم باران...ادامه مطلب
ما را در سایت باز هم باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctrousgaf بازدید : 77 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 14:15